یك فنجان اسپرسو،

توطئه هلندی ها برای شکست انحصار قهوه

توطئه هلندی ها برای شکست انحصار قهوه

فقط سفر: خراسان رضوی سفر و تاریخچه ماجراجویانه قهوه بعد از کشف و شناسایی میوه آن در اتیوپی شروع و با داستان های عجیب و غریب شناسایی این میوه معجزه آسا در یک کلیسا در کشور اتیوپی همراه شد. بعد از گسترش قهوه در اتیوپی، بازرگانان و سرمایه داران عرب تجارت قهوه را در سرزمین خود راه انداخته و انحصار تولید آنرا به دست گرفتند. مسلمانان برای جلوگیری از قاچاق این کالای با ارزش، دانه آنرا غیربارور کردند، اما بابابودان هندی توانست با چند دانه قهوه بارور به کشور خود سفر کرده و پروسه تولید آنرا شروع کند.



همزمان با بیشتر شناخته شدن قهوه در جهان در ونیز ایتالیا نیز کلیساها متوجه محبوبیت بیش از پیش قهوه شدند. روحانیون محلی اعتقاد بر وجود محصول شیطانی داشتند که توسط کافران عثمانی تولید شده است؛ بدین سبب پاپ کلمنت هشتم تصمیم می گیرد که این نوشیدنی تیره را بررسی کند، وی بعد از چشیدن آن اظهار می کند «این نوشیدنی شیطانی به قدری خوشمزه است که جای تأسف دارد اجازه دهید فقط کافران بصورت انحصاری از آن استفاده کنند. ما باید با دادن غسل تعمید، شیطان را شکست داده و یک نوشیدنی کاملا مسیحی ایجاد کنیم».

در سال ۱۶۱۶ میلادی سوداگر و تاجر موفق پارچه «پیتروان دن بروک» از نخستین هلندی هایی بود که قهوه را چشید. وی در یک شرکت هلندی در هند شرقی مشغول به کار بود و در طول بازدید از موکا در یمن، نوشیدنی گرم و سیاهی را تجربه نمود. ازآنجا که خروج یک گیاه قهوه با ارزش یا دانه های حاصل از آن از سرزمین های عرب غیرقانونی بود، پیتر تصمیم گرفت محموله ای از آنها را به هلند قاچاق کند.

در آن زمان شانس با یمنی ها یار بود؛ چونکه به سبب نیاز این گیاه کوچک به آب وهوای گرم و استوایی، هلندی ها خیلی زود متوجه شدند که نمی توانند این گیاه را دور از منشأ آن پرورش دهند و در نهایت کشت قهوه در هلند ناکام ماند. آنها ناامید نشدند و از آنجا که بازرگانان خوبی بودند، تصمیم گرفتند تا تجارت انحصاری ادویه را با قهوه جایگزین کنند.

هلندی ها انحصار جهانی مسلمانان را شکستند

سال ۱۶۹۶ سالی بزرگ برای هلندی ها بود و آنها سرانجام انحصار جهانی مسلمانان در قهوه را شکستند. برخی ها معتقدند که هلندی ها نهال ها را به سرقت بردند، در صورتیکه برخی دیگر ادعا می کنند بطور قانونی صادر گردیده است. «آدریان وان اومن» فرماندار هلندی مالابر در هند، نهال های قهوه را برای دوست خود رهبر هلند، در جزیره باتاویا (جاکارتای کنونی) فرستاده و بعد از آن نهال های بیشتری در این منطقه کاشته شدند، در سال ۱۷۰۴ میلادی نخستین قهوه برداشت شد و در نهایت نام «جاوا» را برای این قهوه انتخاب کردند.

پس از اتفاقات گفته شده بقایای این گیاهان بعنوان هدایای گران بهایی به پادشاهان اروپایی اهدا شد. بااینکه در ادامه سرقت هایی از این باغ های مجلل، منجر به گسترش نهایی قهوه در سراسر جهان از کارائیب تا آمریکای جنوبی می شود.

بین سالهای ۱۷۱۳ و ۱۷۱۴ میلادی بود که هلندی ها دست به توطئه ای عجیب زدند که از آن بعنوان بزرگترین دزدی تاریخ یاد می شود. همه چیز در باغ گیاه شناسی رویال خوب پیش می رفت تا این که یک افسر نیروی دریایی فرانسه به نام گابریل ماتیوکه از محل خدمت خود در مارتینیک مرخص شده بود، به دربار پادشاه لوئی چهاردهم رفته و از پادشاه درخواست می کند تا از درخت محبوبش محافظت کند که با مخالفت شاه روبه رو می شود.

او یقین داشت که کارائیب مکان مناسبی جهت پرورش قهوه خواهد بود، بنا بر این با ایفای نقشی جدید خودرا بعنوان میهمان ویژه دربار معرفی می کند و همچون سایر میهمان ها به عیش و نوش در آن مجلس می پردازد. وی در انتظار لحظه ای می ماند و درست هنگامی که ماه بالا می آید، گابریل وارد گلخانه می شود و سپس با قیچی که از قبل آماده کرده بود، درخت نادر را قطع کرده و با سرعت آنرا به یک کشتی در انتظار منتقل می کند؛ تا این دفعه کشتی را به سمت مستعمره فرانسه، مارتنیک در هند غربی به اهتزاز درآورد.



در این سفر سرنوشت ساز، گابریل جوانه کوچک زیر عرشه را در یک ظرف شیشه ای گرانقیمت نگهدرای می کند و هر روز آنرا بیرون می آورد تا در معرض خورشید قرار گیرد. بعد از گذشت یک هفته ناگهان یکی از خدمه کشتی خنجری کشیده و با گابریل به سختی می جنگد تا شاخه بریده شده را بدزدد. گابریل در یک نبرد موفق می شود خدمه کشتی را شکست داده و او را از تصمیم کینه توزانه خود منصرف کند.

روزها گذشت و درست زمانی که به نظر می رسید همه چیز بر وفق مراد است، یک حمله وحشیانه توسط دزدان دریایی به کشتی گابریل انجام می شود. در این حمله، دزدان دریایی اجازه می دهند تا خدمه کشتی جان خود و کالاهای بی ارزش خودرا نجات دهند، البته این تنها اتفاقی نبود که برای گابریل و جوانه قهوه رخ داد، چونکه چندی بعد طوفان وحشتناکی کشتی را تا مرز غرق شدن پیش می برد. این دفعه ظرف شیشه ای که گیاه در آن قرار داشت در هم می شکند و منبع آب محدود آن، از بین می رود.

زمان زیادی نمی گذرد که گابریل، بندری که چشم انتظار آنها بود را در دور دست ها پیدا می کند. او مخفیانه گیاه قهوه را پرورش می دهد و آنرا در پشت گیاهان بومی دیگر مخفی می کند تا از چشمان ناخواسته محافظت کند. حدود بیست ماه می گذرد و نخستین برداشت کوچک آماده می شود. او آنرا بین پزشکان جزیره و دیگر روشنفکران شهر توزیع می نماید و در عرض سه سال مزارع قهوه در سراسر مارتینیک و جزایر همسایه سنت دومینیک و گوادلوپ گسترش پیدا می کند.

برداشت قهوه در کارائیب به حدی می رسد که پادشاه لوئی چهاردهم، سرانجام گابریل را به خاطر دزدی اش می بخشد و وی را بعنوان فرماندار آنتیل انتخاب می کند. این جوانه کوچک که از سفری دور و دراز می آمد در ۵۰ سال توانست به نشاء ۱۹ میلیون درخت در مارتینیک تبدیل گردد که تمامی درختان قهوه در کارائیب و آمریکای جنوبی و مرکزی از آن سرچشمه می گرفتند.

شاید بتوان اظهار داشت که این بزرگترین سرقت و در نهایت بزرگترین هدیه برای مردمان آن منطقه تلقی می شد.

کیانی، اسماعیل؛ ۱۳۹۸؛ کتاب یک فنجان اسپرسو؛ انتشارات ترانه مشهد





منبع:

1400/09/11
23:56:22
5.0 / 5
499
تگهای خبر: سفر , شهر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۲ بعلاوه ۴
فقط سفر

onlytravel.ir - حقوق مادی و معنوی سایت فقط سفر محفوظ است

فقط سفر

سفر و گردشگری