گفت وگوی تفصیلی ایسنا با پژمانفر(بخش اول)

اسطوره هایمان را در قالب هنر به مردم نمی شناسانیم، شاهنامه خوانی در مساجد مشهد را پیگیری كردم

اسطوره هایمان را در قالب هنر به مردم نمی شناسانیم، شاهنامه خوانی در مساجد مشهد را پیگیری كردم

فقط سفر: آنطور كه گفته می گردد مشخصه بارز وی در جامعه سیاسی ایران نزدیكی به طیف اصولگرای جبهه پایداری و از متعصبان جریان اصولگراست پس طبیعتا سایه چنین نگاهی باید در حوزه سیاسی هم خودش را نشان دهد اما وقتی از او پرسیدم كه نظام چطور می تواند همه اندیشه ها و طیف های سیاسی و اجتماعی منتقد و حتی مخالف نظام را زیر چتر خود در آورد و حفظ كند، پاسخ داد: حقوق همه شهروندان نظام جمهوری اسلامی باید در چارچوب قانون حفظ شود و اگر از قانون عبور شود هیچ وقت رضایتمندی حاصل نمی گردد.



نماینده مردم مشهد در مجلس ادامه داد: در سال ۱۳۸۸ برخی ها نسبت به روند انتخابات اشكالاتی گرفتند اما مكانیزم قانون را قبول نكردند و مطالباتشان را به خیابان ها كشیدند و بنابراین جامعه دچار التهاب شد؛ در حالیكه اگر قانون ایراد و اشكالی داشت باید اشكالات قانون را رفع می كردند و تا زمانی كه قانون اصلاح نشده به نظرم با وجود اشكالاتش، باید از آن تبعیت نماییم والا سنگ روی سنگ بند نمی گردد.

در ادامه از نایب رییس كمیسیون فرهنگی مجلس پرسیدم آیا در آموزه های دینی ساز و كاری وجود دارد كه حتی به بهای دادن امتیازات فراتر از قانون به منتقدان سیاسی جلوی خروج آنان از دایره نظام را گرفت تا از فرصت سازی برای دشمنان كمین كرده ضد نظام جلوگیری شود، پاسخ داد: در قانون «انعطاف» وجود دارد و اصلا انعطاف قانون برای همین است. به صورت مثال در قانون انتخابات گفته نشده اگر كاندیدایی نسبت به نتایج آراء اعتراضی داشت برای تامین نظرش چند درصد صندوق ها بازشماری شود، «مشخص نشده» یعنی بروید تا حدی بازشماری كنید كه رفع شبهه بشود.»

همچنین از وی پرسیدم، علنی شدن فرآیند رای گیری در مجلس بعنوان یكی از طریق های اصلاح رفتار موكلان شان در مجلس چقدر كارساز است، اظهار داشت: بنده موافقم كه برخی رای گیری های مجلس علنی باشد ولو ممكن است صدمه هایی برای فرد داشته باشد البته نماینده باید در حدی جرات و جسارت داشته باشد كه در صورت ظاهر شدن رایش تزلزلی برایش تولید نشود اما برخی آقایان در دل از معلوم شدن رایشان واهمه دارند چون نسبت به از دست دادن رای شان در دوره بعد انتخابات مجلس احساس خطر می كنند. البته به علت اینكه برخی رای گیری ها در مجلس «سیاسی» است و نمایندگان عضو فلان فراكسیون سیاسی مبتنی بر نظر جریان سیاسی خود رای می دهد و ممكن است این رای در جهت منافع منطقه ای موكلان شان نباشد و برای شان آثار منفی داشته باشد؛ به بیان دیگر تاثیر جریان های سیاسی در فرآیند تهیه، بررسی و تصویب قوانین در مجلس و غلبه رفتار جناحی و فراكسیونی بر مطالعات كارشناسی در نهایت مانع موافقت اكثریت نمایندگان مجلس با علنی شدن رای گیریها در مجلس می گردد.

مشروح گفت وگوی نصرالله پژمانفر با ایسنا را در ادامه بخوانید.

پژمانفر: از فرصتی كه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به وجود آورد تشكر می كنم امیدوارم حاصل این گفت وگو مطالبی باشد كه در تقویت بنیه های اعتقادی، فكری و اندیشه ای مخاطبان تاثیر مثبتی داشته باشد.

مردم، بیگانه و غریبه نیستند، چه اشكالی دارد مردم از مسائل پشت پرده تا جایی كه قانون اجازه می دهد و به صلاح است، اطلاع داشته باشند؟ایسنا با همه ظرفیت در جهت پشتیبانی از زیرساخت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در حوزه فعالیت های دانشجویی كار می كند. ایسنا جزو خبرگزاری های قابل اعتماد است. امیدوارم در فضایی جدی بتوان از این ظرفیت در جهت توسعه مباحث فرهنگی در حوزه دانشجویی استفاده بهتری شود.

ایسنا: برای برقراری عدالت اجتماعی در كوتاه مدت و دراز مدت كشور چه باید كرد؟ چقدر لزوم دارد عدالت اجتماعی برای همه شهروندان با هرعقیده مذهبی و گرایش سیاسی یكسان اجرا شود؟

پژمانفر: همانطور كه روشن است پشتوانه هر نظامی «مردم» و «همراهی آنان» است. امام خمینی(ره) مسیر انقلاب را برپایه حضور و مشاركت گرفتن از مردم آغاز كردند كه این مسئله در جهت عكس مبانی و روش های حكومت های انقلابی متاثر از كودتا در دیگر نقاط جهان بود. امام مردم را ولی نعمت می دانستند و همه مسائل را با مردم مطرح می كردند و از آنان كمك می گرفتند برای همین هم، انقلاب اسلامی ایران با مشاركت و همراهی چند ده میلیون نفری مردم آغاز و به سرانجام رسید و اصلا بنا و سیره نظری و عملی امام(ره) همین بود.

در نگاه جمهوری اسلامی، مردم «فرصت» هستند. جنگ تحمیلی و خیلی از مشكلات و سختی های كشور با حضور مردم پشت سر گذاشته شد. اگر بخواهم تاثیر حضور و مشاركت مردم برای انقلاب اسلامی را در یك جمله خلاصه كنم باید بگویم در نظام جمهوری اسلامی همه تهدیدها با حضور به موقع مردم تبدیل به فرصت شده است.

آن چیزی كه همچنان سبب نگهداشتن مردم پای كار می گردد این است كه همچنان حس كنند مورد سوء استفاده یا استفاده ابزاری قرار نمی گیرند. اگر مبانی و اهداف اولیه انقلاب مان را كه باعث اتحاد و همدلی همه آحاد جامعه شد تغییر دهیم و با نگاه ابزاری به مردم نگاه نماییم، به صورت طبیعی مشاركت و همراهی آنان با نظام را از دست می دهیم. امروز یكی از اشكالات كشور همین است؛ یعنی برخی كارگزاران نظام نگاه ابزاری به مردم را مبنای كارشان قرار داده و «عدالت» را هم با این نگاه «خاص» پیگیری و پیاده می كنند.

با بررسی تاریخ اسلام پاسخ به این سوال كه چه شد جغرافیای اسلام كه به شرق و غرب عالم گسترده شده بود اما نتوانست این گستردگی را حفظ كند روشن می گردد و بهتر قابل درك است. معنایی كه پیامبر اسلام (ص) بعنوان رهبر یك حركت بزرگ با همراهی مردم به جامعه نشان دادند كه مبتنی بر صمیمیت، دوستی، مشاركت و عاطفه بود، اما پس از رحلت ایشان بدعت هایی به وجود آمد كه جامعه را گرفتار طبقه بندی اجتماعی كرد و با نهادینه شدن این تفكر كه «هر كس سابقه بیشتری دارد پس باید امتیازات بیشتری داشته باشد» جامعه گرفتار عمیق ترین شكاف های اجتماعی و ویژه خواری ها شد. وضعیت اجتماعی آن روزگار جامعه به حدی تنزل یافت و از اصول و مبانی اولیه اسلام منحرف شد كه وقتی حضرت امیر(ع)خواست «عدالت» را اجرا نماید جنگ های جمل، صفین و نهروان را بر ایشان تحمیل كردند.

بی رو دربایستی می گویم در جامعه ما هم چیزی مشابه صدر اسلام صورت گرفت. در ماه های بعد از رحلت امام خمینی(ره) و از اواخر دهه ۱۳۶۰ تفسیرهایی از «عدالت» در جامعه نشر پیدا كرد و در اركان نظام نهادینه شد كه در نهایت باعث پیاده شدن همان تفكر تبعیض آمیز صدر اسلام شد. غالب ترین تفسیر از عدالت كه در سال های آخر این دهه قدرت زیادی پیدا كرد این بود كه گفته شد «هیچ ایرادی ندارد كه اگر كسی به انقلاب خدمت كرده، در جایگاه مادی بهتری قرار داشته باشد و اساسا حق كسانی كه سابقه در انقلاب دارند است كه بهره ویژه ای ببرند، هم خودشان و هم نسل شان». در نمازهای جمعه تهران خطبه هایی خوانده شد كه معنای جدیدی را از «عدالت» در جامعه نشر داد و نهادینه كرد و متاسفانه این فكر توسعه پیدا كرد و تبدیل به یك اصل شد و ما در جامعه امروز ایران شاهد همین تفكر به صورت رشد یافته هستیم.

اینكه مردم به خیابان بیایند و هیچ مسؤولی حرف و خواسته آنان را نشنود و به آنها تن ندهد، كلاه سر مردم گذاشتن است.برخی معتقدند چون سابقه بیشتری در انقلاب و نظام دارند باید امتیازات بیشتری داشته باشند؛ بنابراین بود كه وقتی نسبت به حقوق های نامتعارف اعتراض شد این عده كه نفوذ زیادی هم دارند، گرفتن این حقوق را حق مسلم خود دانستند و در برابر نظرهای مخالف تا جایی كه توانستند ایستادند حتی در مجلس شورای اسلامی هم یك نماینده دریافت حقوق های نجومی را حق این افراد می دانست، این در حالی بود كه مقام معظم رهبری دستور رسیدگی آن را داده بود و ملت به شدت از این مورد ناراضی بودند.

«امتیازات ویژه مادی» برای افراد خدوم نظام نقطه خطری است كه جامعه امروز ایران را بیش از هر زمان دیگری تهدید می كند. از جانب دیگر برخی مدیران «توسعه» كشور را مبتنی بر آن دانسته و بر تحقق آن تاكید دارند. یادمان نرفته كه مقام معظم رهبری هم این نگرانی را داشتند و مطرح نمودند كه «توسعه» باید حتما «عدالت محور» باشد. امروز «توسعه» داریم اما به علت فقدان «عدالت» فاصله طبقاتی بسیار بسیار نگران كننده بوجود آورده است و بنابراین شكاف عمیق طبقاتی و بی عدالتی به اسم «حق» در جامعه موج می زند. انحرافی كه از مفهوم عدالت بوجود آمد «همراهی مردم با نظام» را تحت تاثیر قرار داد و باعث تولید شكاف و بحران در رابطه ملت –دولت شد.

ایسنا: راه چاره ای برای حل این چالش وجود دارد؟ اصلا اراده ای برای پیدا كردن راه حل این چالش وجود دارد؟

پژمانفر: بله، راه چاره به خوبی روشن است. باید تعریف انحرافی از عدالت كه به تفكر قالب تبدیل گشته است، اصلاح شود؛ به عبارت دیگر باید این احساس و تفكر بین مسؤولان به وجود آید كه نباید برای هیچ كس به علت سوابق و خدماتش در انقلاب امتیازات ویژه، امكانات خاص و درآمدهای آنچنانی قائل بود؛ البته باید توجه داشت كه منظورم رفتن به سمت جامعه كمونیستی نیست؛ بلكه تاكید دارم نباید برای مسؤولان امتیازات ویژه ای در مادیات كه باعث رانت ها میشود قائل شد كه اگر این ویژه خواری نهادینه شود موجبشكاف معناداربین آنان و جامعه خواهد شد.

به یاد دارم فروش خدمت سربازی در دولت سازندگی عنوان شد و همان زمان خانواده هایی كه پول داشتند سربازی فرزندانشان را می خریدند و كارت آخر خدمت با همه امتیازاتش در اختیارشان قرار می گرفت. بهترین مدرسه ها، بهترین معلم ها و بهترین خدمات به آنان تعلق داشت و خانواده هایی كه توان مالی خرید سربازی نداشتند مجبور به اعزام فرزندانشان به خدمت می شدند، همین جور در موضوعات دیگر. در آن زمان از جوان و نوجوان بگیر تا سایر رده های سنی هر كس پول بیشتری داشت می توانست از بهترین و خاص ترین خدمات و امكانات رفاهی، بهداشتی و آموزشی برخوردار باشد.

با نهادینه شدن این قرائت از «عدالت» در جامعه، مردم دچار نوعی «كِرخی» شدند كه مدارس و دانشگاه ها، علوم پزشكی، سربازی و حتی زندان غیر انتفاعی را هم به راحتی می پذیرند و چه بسا تلاش می كنند خودشان را با این قرائت از عدالت هماهنگ كنند. این همان نگاه ابزاری است كه نشان داده است مردم فقط در بعضی مسائل ولی نعمت هستند و در بقیه مسائل اصل و ولی نعمت نیستند. متاسفانه در جامعه امروز ایران در بعضی مسائل با نگاه دسته دومی به مردم روبرو هستیم.

ایسنا: مردم برای برقراری عدالت اجتماعی چه نقشی می توانند داشته باشند؟

پژمانفر: نقش مردم در مشروعیت و مقبولیت قائل شدن به تبعیض ها تعیین كننده است. نقش برجسته مردم در تثبیت یا رد این نگرش خودش را در زمان سرنوشت ساز انتخابات نشان داده است. هر اتفاقی كه در كشور می افتد حاصل انتخابی است كه مردم پای صندوق های رای دارند و هر اصلاحی هم باید از صندوق های رای و انتخاب مردم آغاز شود. باید در انتخابمان دقت لازم را داشته باشیم تا به تدریج در مسیر درست قرار بگیریم.

اگر در صدا و سیما و خیلی از مجامع داخلی برای معرفی این اسطوره ها، حمایت می شد و آنانی هم كه معرفی می شدند تك بعدی معرفی نمی شدند، صدمه زا نبودند و آثار بسیار خوبی را در این حوزه شاهد بودیم.ایسنا: مردم مشكلات و چالش ها را تجربه كرده اند اما با عنایت به اینكه معتقدیم توسعه را خوب رفته ایم در عدالت اجتماعی، فرهنگ و اقتصاد مقاومتی، خیر. دلیلش چیست؟مجلس شورای اسلامی عموما به اموری می پردازد كه فرهنگ، عدالت اجتماعی و اقتصاد مقاومتی جزو آن نیست؛در حالی كه تاثیری كه این امور بر كشور دارد در كوتاه مدت و دراز مدت بسیار زیاد است. چرا مجلس برای اموری كه باید در كشور انجام بشود اولویت بندی درستی ندارد؟

پژمانفر: به عقیده بنده مجلس در دامن زدن به قرائت انحرافی از عدالت نقش مهمی داشته است. نمایندگانی كه سال های اواخر دهه ۱۳۶۰ به نهادینه شدن تبعیض ها و برتری ها دامن زدند، باید پاسخگوی اعمال خود باشند.

به فرموده امام خمینی(ره) مجلس در راس امور كشور است اما با عملكردی كه مجالس بعد از پیروزی انقلاب اسلامی داشتند آیا می توان گفت مجلس در راس همه امور است؟ به عقیده بنده مجلس این امكان را دارد كه در راس امور كشور قرار داشته باشد اما نه اینكه مجلس الان در راس امور كشور هست، در مقام ثبوت و اثبات تفاوت بسیار است.

در قانون اساسی تاكید بر دفاع از خواسته ها و مطالبات مردم شده و اصلا علت انتخاب نمایندگان مجلس هم برای عینیت بخشی به این مهم بوده است. در اصول قانون اساسی پیش بینی شده نمایندگان شهرستان ها با وجودی كه در جریان عمیق ترین نیازهای مردم حوزه انتخابیه شان قرار دارند باید به جای تصمیم «منطقه ای» تصمیم «ملی» بگیرند. این یك فرصت ملی و بزرگ است تا بتوان مطالبات مردم حوزه انتخابیه را در سطح ملی دنبال كرد اما این كار كمتر اتفاق می افتد؛ به بیان روشن تر اگر از ابزار قوه مقننه به درستی استفاده نشود، نتایج عكس برای مردم رقم می خورد و حقوق مردم پایمال می گردد.

مثلا كشور چند ماهی با بحران موسسات مالی و اعتباری روبرو شد آیا «مردم» عامل این بحران بودند؟ به نظر بنده مردم كمترین سهم را در تولید این بحران بزرگ داشتند. مجلس شورای اسلامی هم برای حل این چالش تلاش كرد از ابزارهای نظارتی اش استفاده نماید، اما هیچ یك از دستگاه هایی كه مجلس می تواند دراین ارتباط از آنها بازخواست كند، مسؤولیت این بحران را به گردن نگرفتند؛ بنابراین جمعی از نمایندگان مسیر سوال از رییس جمهور را به جریان انداختند اما در خودِ مجلس شش ماه خودسانسوری شد و رییس مجلس با این درخواست نمایندگان همراهی نكرد. وقتی مجلس و رئیس آن اجازه نمی دهند از مسیر قانونی از رییس جمهور سوال شود مطالبات مردم هم بر زمین می ماند و اعتراضات به خیابان ها كشیده می گردد. به نظر بنده در این مسئله هیات رییسه مجلس كوتاهی كرد.

علت خیابانی شدن اعتراضات مردم هم این است كه مسیر پیگیری خواسته ها و مطالبات شان دچار دست اندازی ها شد. وقتی منِ نماینده اینگونه رفتار می كنم، امید مردم سلب می گردد و آنان به خیابان ها می آیند و عده ای هم شعار عوضی می دهند و تجمعات مردم را در تقابل با نظام قرار می دهند. روش هیات رییسه سبب رقم خوردن اغتشاشات خیابانی شد.

مردم، بیگانه و غریبه نیستند، چه اشكالی دارد مردم از مسائل پشت پرده تا جایی كه قانون اجازه می دهد و به صلاح است، اطلاع داشته باشند؟ اما وقتی مردم در بی اطلاعی نگهداشته می شوند و مشكلات و گرفتاری های آنان روز به روز بیشتر می شود، اغتشاشات خیابانی شكل می گیرد و به نظر بنده مجلس و دولت هر كدام به سهم خود در این قضیه مقصر هستند.

باید همه ظرفیت های فرهنگی كشور برای معرفی اسطوره های مان فعال شود. وقتی ابعاد شخصیتی و اجتماعی اسطوره هایمان را در قالب هنر به مردم نمی شناسانیم، ذائقه جامعه جور دیگری می گردد و ما مقصریم.متاسفانه برخی معاونان پارلمانی دستگاه های اجرایی و استانداران به جای شفاف كردن حقایق پشت پرده موسسات مالی و اعتباری و حل این چالش بزرگ، همت خویش را معطوف بر فشار روی نمایندگان سوال كننده از رییس جمهور كردند تا امضایشان را پس بگیرند، نتیجه این رفتار هم سبب تاخیر در طرح سوال از رییس جمهور و بر زمین ماندن مطالبات مردم شد.

ایسنا: خودم را جای مردم می گذارم و سوال می پرسم. منِ شهروند می خواهم از طریق قانونی با دولت و نظام تعامل كنم. از طریق قانونی به نماینده مجلس و رییس جمهور رای می دهم اما انتظاری كه از مجلس دارم تحقق پیدا نمی نماید. منِ شهروند كه هیات رییسه را انتخاب نمی كنم. باید چه كار كرد تا امثال شمای نماینده بیایید و با منِ شهروند كه كشورم را دوست دارم، صحبت كنید؟ طبق قانون شهروندان می توانند به صورت مسالمت آمیز در خیابان تجمع كنند اما آیا وقتی این تجمع برای بقیه شهروندان مشكل عبور و مرور تولید كند، در واقع مسالمت آمیز نخواهد بود. آیا همچنان می توانم مطالباتم را در خیابان مطرح كنم؟

پژمانفر: اینكه مردم به خیابان بیایند و هیچ مسؤولی حرف و خواسته آنان را نشنود و به آنها تن ندهد، كلاه سر مردم گذاشتن است. باید همانطور كه گفتم این مسیر، اصلاح شود. متاسفانه رابطه مردم با نمایندگان و دولتمردان رابطه ای «حدوثی» است و مردم بعد از سپردن مسؤولیت ها، آنان را رها كرده و هیچ نظارتی بر عملكرد آنان نمی كنند؛ یعنی به قول ما طلبه ها «در بقاء این رابطه وكیل و موكل» استمرار پیدا نمی كند.

به مردم مشهد و سایر شهرستان های حوزه انتخابیه ام گفته ام از عملكرد و نظرات منِ پژمانفر سوال كنید و یقه بنده را بگیرد و از نظرات و تصمیماتم سوال كنید. اگر چنین كنند، متوجه خواهند شد كه كدام نماینده امضایش را از پای طرح سوال از رییس جمهور پس گرفت و بطور قطع درانتخابات آینده با دید بهتری موكلانشان را انتخاب و راهی مجلس می كنند.

اگر به این گفته رهبری توجه نماییم كه «فرهنگ همچون اكسیژن است» دیگر نمی توان گفت اكسیژن برای بخش هایی از جامعه لازم است و برای سایر بخش ها لازم نیست. اینكه در مسائل فرهنگی فقط به یك گروه اولویت داده شود و به دیگر گروه ها توجه چندانی نشود، درست نیست.ایسنا: منِ رسانه اصلا نمی توانم برخی نمایندگان را پیدا كنم. خبرنگار بعنوان رابط رسانه از نماینده دعوت می كند در رسانه حضور پیدا كند اما نماینده محترم در جواب می گوید «تا مدیرعامل به بنده نامه نزند، نمی آیم» تازه اسم نماینده «جهادی» را هم یدك می كشد. این ابزار رسانه، بهترین جاست برای تبادل نظرات و درش به روی همه باز است. چطور می توان از ظرفیت و اثرگذاری رسانه ها بعنوان ركن چهارم جامعه برای پیگیری تحقق مطالبات جامعه و اصلاح رفتار مسؤولان بهره برد؟

پژمانفر: به نظر بنده شما همین مسئله را خبری كنید. بگویید «پژمانفر» گفته من به رسانه نمی آیم. بگذار بگویند پژمانفر گفته اگر این كار را انجام دهم باید به بنده سهم بدهید. بگذارید مردم بفهمند كه برای پیگیری مطالبات شان توسط موكلان شان در مجلس چطور رفتار می گردد. رسانه ها یكی ازاثرگذارترین مسیرهای پیگیری مطالبات مردم هستند. اثرگذاری رسانه ها در حدی است كه اگر مسؤولی بابت انجام ندادن خواسته مردم همكاری نكند، آبرویش به خطر می افتد پس به جهت اینكه چنین اتفاقی نیفتد مجبور به تن دادن به مطالبات جامعه می گردد. كار رسانه ها در نشان دادن عملكرد مسؤولان در رده های مختلف حكومت بسیار مهم است. نگاه رسانه ها باید به مردم باشد و مانند آینه واقعیت مسؤولان را به جامعه نشان دهد.

رسانه موظف به نشان دادن «منِ واقعی» كارگزاران نظام به جامعه است. رسانه ها باید آن مسؤولی كه ظاهر و باطن زندگیش دوگانه است را به مردم نشان دهند؛ كاری كه متاسفانه خیلی از رسانه ها انجام نمی دهند و در عوض با رویكرد سیاسی فعالیت ها و خدمات خیلی از دلسوزان و خدمتگزاران نظام را انعكاس نمی دهند و نتیجه، انعكاس چهره ای پوشالی و غیرواقعی از مسؤولان می گردد و متاسفانه این چرخه معیوب به علت پمپاژ اطلاعات نادرست به جامعه در انتخابات آینده با انتخاب نادرستمردم باز تداوم می یابد.

ایسنا: منِ رسانه ابزار مطالبه گری از مسؤولان را دارم اما مردم این ابزار را ندارند. به نظر شما كه خود یك نماینده مجلس هستید چطور می توان رویه و رفتار نمایندگان مجلس را در دوران نمایندگی اصلاح كرد؟

پژمانفر: برای اصلاح رویه های غلط نمایندگان نباید تا انتخابات آینده صبر كرد. مردم در طول دوره چهار ساله نمایندگی می توانند با استفاده از همین رسانه ها بر عملكرد موكلانشان در مجلس نظارت داشته باشند. قدرت رسانه ها تا حدی است كه می توانند رفتار و عملكرد مسؤولان را اصلاح كنند. برایتان مثالی می زنم. بنده پیش از دوره نمایندگی به همراه جمعی از دوستان در قالب تشكلی مردم نهاد عملكرد و رفتار نادرست یك نماینده وقت مجلس را در سطح ملی مطرح كردیم و ایشان را مجبور به اصلاح اشتباهاتش كردیم. وقتی مردم از ظرفیت و توان رسانه ها به این شكل استفاده كنند موج فشار افكار عمومی در بازار، تاكسی، مسجد و دانشگاه در نهایت كار خودش را می كند و باعث درست شدن مسیر و عملكرد مسؤولان خطاكار می گردد. با یقه گیری می توان در طول دوره مسؤولیت كارگزاران نظام خطاهای آنان را به صورت جدی گوشزد و رفع كرد؛ باآنكه برای رسیدن به هدف مردم با مسیر پر چالشی روبرو هستند. امر به معروف و نهی از منكر یعنی همین كار.

ایسنا: اینكه فقط رسانه ها را وسیله پیگیری مطالبات مردم بدانیم شاید كافی نباشد، آیا راه حل های دیگری برای این مسئله وجود ندارد؟

پژمانفر: اطلاع از ظرفیت ها و استفاده درست و به موقع از سایر ظرفیت ها راه حل دیگری برای پیگیری مطالبات جامعه است. به صورت مثال مساجد و دانشگاه ها بسترهای خوبی برای طرح و پیگیری مطالبات مردم در بخش های مختلف بخصوص بخش های فرهنگی، صنعت، كشاورزی و... هستند. چرا دانشگاه پیگیر مطالبات واقعی حوزه كاری خود نیست؟ مثلا چرا یكی از دغدغه های دانشكده های كشاورزی «خرید تضمینی» محصولات استراتژیكی چون گندم نیست كه به موقع صورت نگرفته و باعث ضر و زیان كشاورزان است؟ دانشجویان و دانشگاه ها باید این مسئله را بعنوان مطالبه مطرح كنند، بیانیه بدهند و یقه وزیر و وكیل را بگیرند تا حوزه كشاورزی حمایت لازم را پیدا كند و وقتی منِ نماینده، منِ اصولگرا یا اصلاح طلب یا معتدل پیگیر انجام این درخواست شدم، متهم به برخی مسائل نمی شوم. این حساسیت باید نسبت به چالش های موجود در حوزه های صنعت، آب، محیط زیست، ترافیك و سایر مسائل اساسی كشور هم تولید شود. دانشجو ظرفیت پیشتازی دارد و نباید از این ظرفیت غفلت كرد.

در كلیپی كه از تعدادی دانش آموز مقطع دبستان در فضای مجازی منتشر گردید این دانش آموزان هیچ شناختی از رستم و اسطوره های شاهنامه را نمی شناختند. این مسئله نشاندهنده ضعف مسؤولان فرهنگی كشور است نه ضعف فرزندان ما.ایسنا: علنی شدن فرآیند رای گیری درمجلس بعنوان راهكار دیگر شناخت جامعه نسبت به عمكلرد موكلانشان چه تاثیری بر اصلاح رفتار آنان دارد؟ احتمال مخالفت خودِ نمایندگان با این پیشنهاد چقدر است؟ آیا این روش بهترین راه شناخت مردم از موكلانشان در مجلس نیست؟

پژمانفر: بنده موافق این كار هستم كه برخی رای گیری های مجلس علنی باشد ولو ممكن است صدمه هایی برای فرد نماینده داشته باشد. البته یك نماینده باید در حدی جرات و جسارت داشته باشد كه در صورت ظاهر شدن رایش تزلزلی برایش تولید نشود. منتقدان به رای گیری علنی معتقدند این نوع رای گیری باعث شكل گیری رفتارهای پوپولیستی در نمایندگان و بی توجهی آنان به بررسی های عمیق فنی و كارشناسی می گردد حتی بخشی از این نمایندگان پرستیژ مخالفت با رای گیری غیرعلنی می گیرند ولی در دلشان واهمه از معلوم شدن آراء خود دارند، چون می خواهند باز در همان حوزه انتخابیه رای بیاورند، اما این رفتار به علت اینكه در مجلس مورد حمایت قرار نمی گیرد نتیجه ای جز حركت های عوام فریبانه ندارد.

پیشنهاد علنی شدن رای نمایندگان در مجلس در جهت اصلاح آیین نامه داخلی مجلس عرضه شده است اما بعید می دانم به نتیجه برسد چون خطر از دست دادن رای در دوره بعدی انتخابات مجلس را به دنبال دارد. البته به علت اینكه برخی رای گیری ها در مجلس «سیاسی» است و نمایندگان عضو فلان فراكسیون سیاسی مبتنی بر نظر جریان سیاسی خود رای می دهد و ممكن است این رای در جهت منطقه ای منافع موكلان شان نباشد دارای آثار منفی باشد؛ به بیان روشنتر تاثیر جریان های سیاسی در فرآیند تهیه، بررسی و تصویب قوانین در مجلس و غلبه رفتار جناحی و فراكسیونی بر مطالعات كارشناسی مانع از موافقت اكثریت نمایندگان با علنی شدن رای گیریها در مجلس می گردد.

پاسخ بنده به این سوال كه آیا شما با علنی شدن كلیه رای گیری های مجلس موافقیتد، مثبت است حتی بنده در بحث لیست اموال و دارایی های مسؤولان هم اعلام كردم اموال و دارایی هایم را بررسی كنند.

ایسنا: در زمینه عدالت اجتماعی چطور می توان همه اندیشه ها و طیف های سیاسی و اجتماعی منتقد و حتی مخالف نظام را زیر چتر نظام آورد و حفظ كرد؟ به صورت مثال در سال ۱۳۸۸ حدود ۱۴ میلیون نفر به نامزد ریاست جمهوری مورد نظرشان رای دادند، چگونه می توان این جمعیت را جذب حداكثری كرد؟ در بین این افراد چه بسا سلطنت طلب هم باشد، چطور می توان این افراد را هم جذب حداكثری كرد؟

پژمانفر: حقوق همه شهروندان نظام جمهوری اسلامی باید در چارچوب قانون حفظ شود. اصلا عاملی كه می تواند همه طیف های سیاسی و اجتماعی را در كنار هم نگهدارد و فصل الختام باشد «قانون» است و اگر از قانون عبور شود هیچ وقت رضایتمندی حاصل نمی گردد. نمونه آن قانون راهنمایی و رانندگی است كه با مداومت پلیس بر اجرای آن حقوق عابران پیاده و رانندگان وسایل نقلیه به صورت همزمان رعایت شد و برای همه رضایت نسبی بوجود آورده است ازاین رو قانون، مهمترین ابزار برای تولید رضایت است. با استفاده از «قانون» باید روی عبور از قانون كه باعث از بین رفتن حقوقی میشود خط بطلان كشید اما اگر این طور نشود تبعیض ها، زیاده خواهی ها و فرار از قانونها شكل می گیرد و فراگیر می گردد.

اگر قانون ایراد و اشكالی دارد باید اشكالات قانون را رفع كنند و تا زمانی كه قانون اصلاح نشده با وجود اشكالاتش، باید از آن تبعیت نماییم والا سنگ روی سنگ بند نمی گردد.در سال ۱۳۸۸ برخی ها نسبت به روند انتخابات اشكالاتی گرفتند اما مكانیزم قانون را قبول نكردند و مطالباتشان را به خیابان ها كشیدند و بنابراین جامعه دچار التهاب شد؛ در حالیكه اگر قانون ایراد و اشكالی داشت باید اشكالات قانون را رفع می كردند و تا زمانی كه قانون اصلاح نشده به نظرم با وجود اشكالاتش، باید از آن تبعیت نماییم والا سنگ روی سنگ بند نمی گردد.

ایسنا: شاید این سوال زیاده خواهی باشد اما آن را با رویكرد نگاه به وحدت و انسجام ملی مطرح می كنم. آیا در آموزه های دینی ساز و كاری وجود دارد كه حتی به بهای حفظ وحدت و انسجام همه گروه ها و طیف های داخلی به منتقدان سیاسی برای جذب آنان امتیازاتی فراتر از قانون داده شود تا از خروج آنها از دایره نظام جلوگیری شود و با این كار از فرصت سازی برای دشمنان كمین كرده ضد نظام جلوگیری شود؟

پژمانفر: در قانون «انعطاف» وجود دارد و اصلا انعطاف قانون برای همین است. به صورت مثال در قانون انتخابات گفته نشده اگر كاندیدایی نسبت به نتایج آراء اعتراضی داشت برای تامین نظرش چند درصد صندوق ها بازشماری شود، «مشخص نشده» یعنی بروید تا حدی باز شماری كنید كه رفع شبهه بشود. اگر مجریان و ناظران قانون انتخابات هم سختگیری را كنار بگذارند و انعطاف لازم را داشته باشند بطور قطع جلوی بخش قابل توجهی از هرج و مرج و رفتارهای مغایر قانون گرفته می گردد. یادمان باشد كه انعطاف در چارچوب قانون امر پسندیده و معقولی است اما انعطاف برای عبور از قانون قابل دفاع نیست به بیان روشنتر فرهنگی كه برای تولید رضایت تن به زیادخواهی و عبور از قانون میدهد عین «بی عدالتی» است.

ایسنا: میراث و تمدن ایرانی – اسلامی در حوزه هنر كشورمان چقدر الگو قرار گرفته است؟

پژمانفر: ظرفیت بالایی در حوزه هنر در كشورمان داریم. زمانی كه دنیا عصر عقب افتادگی را طی می كرد و اصلا دركی از هنر نداشت در ایران باستان شخصیت ها و مفاخر بسیار بزرگی در ایران زندگی می كردند. برای درك عمق و گستردگی «هنر» در ایران زمین كافی است یك توریست خارجی به هر شهر یا روستایی كه دلش می خواهد وارد شود آثار بسیار زیادی در قالب های مختلف از هنر ایرانی را به چشم خواهد دید. باید به این ظرفیت بیفزاییم و به دنیا معرفی نماییم.

عروسك های «دارا و سارا» متاسفانه در میان بچه ها پا نگرفت. چرا عروسك باربی در ایران و سراسر جهان پا گرفت؟ چون در كنار آن كارتون، برچسب و دفتری كه عكس این عروسك را بر خود داشت همراه با هزاران پشیبانی محتوایی دیگر به بازار عرضه شد.امروز در دنیا چیزهایی بعنوان هنر به بشریت عرضه می گردد كه هنر نیست یعنی نه تنها سبب تعالی انسان نمی شود؛ بلكه سبب تولید بحران ها و عقب افتادگی هم می شود، دلیل آن خلائی است كه در حوزه جریان های اثباتی در حوزه هنر دنیا وجود دارد. به بیان دیگر اگر ما بتوانیم در میان این جریان ها، در حوزه عرضه مدل هایی برای پاسخ به نیازهای انسان موفق باشیم، می توانیم پیشتازی مان را در این حوزه، هم همچون سایر حوزه ها كه در گذشته پیشتاز بودیم، حفظ نماییم.

ایسنا: از میراث بسیار غنی ایرانی و اسلامی در حوزه هنر برخورداریم اما در غرب كه شخصیت، قهرمان و الگویی در این سطح نداریم موجودات توهمی مثل بتمن و سوپرمن می سازند. وقتی عموم آثار هنری خویش را مشاهده می نماییم انگار هیچ عقبه فرهنگی و تمدنی در این حوزه نداریم. بعنوان مثال چرا حاج قاسم را آنگونه كه باید در بخش هنر نداریم؛ حتی اگر به ایشان پرداخته می گردد فقط جنبه نظامی ایشان نمایش داده می گردد در حالیكه وقتی شخصیت پردازی غربی را نگاه می نماییم قهرمان داستان علاوه بر صفات جنگجویی، قهرمان خانواده هم هست و همین مبحث باعث باورپذیری و حذب مخاطب بیشتر می گردد. چرا شخصیت های ملی – مذهبی خودمان را تك بعدی معرفی می كنیم؟

پژمانفر: نتوانسته ایم ظرفیت ها و اسطوره های ملی و مذهبی را به درستی به جامعه معرفی نماییم و بشناسانیم. در سال قبل شهید حججی رفتاری كرد كه بازتاب این رفتار از صدها فیلم سینمایی، هزاران كلیپ و میلیون ها سخنرانی تاثیرگذارتر بود و تبدیل به اسطوره شد. ایشان وقتی با پدر و مادرش روبرو می گردد خاضعانه پای پدر و مادرش را می بوسد و از آنها برای رفتن به نبرد حلالیت می طلبد. شهید همت، باهنر، رجایی، بهشتی، باكری و سایر شهدای انقلاب اسلامی برای خود اسطوره بودند. متاسفانه دستگاه های فرهنگی روی این مورد كار نكردند. باید مشخص شود چه كسانی كوتاهی كردند و باید درمان آن را جستجو كرد.

به عنوان فردی كه معتقد به فعال شدن خیلی از ظرفیت ها در این حوزه هستم با كانون بسیج و ائمه جماعات خیلی از مساجد شهر مشهد برای شاهنامه خوانی صحبت كردم و بحمدالله مساجدی در شهر مشهد داریم كه فردوسی را با استفاده از شاهنامه این مرد بزرگ معرفی كردند.اگر در صدا و سیما و خیلی از مجامع داخلی برای معرفی این اسطوره ها، حمایت می شد و آنانی هم كه معرفی می شدند تك بعدی معرفی نمی شدند، صدمه زا نبودند و آثار بسیار خوبی را در این حوزه شاهد بودیم. بنده بعنوان فردی كه معتقد به فعال شدن خیلی از ظرفیت ها در این حوزه هستم با كانون بسیج و ائمه جماعات خیلی از مساجد شهر مشهد برای شاهنامه خوانی صحبت كردم و بحمدالله مساجدی در شهر مشهد داریم كه فردوسی را با استفاده از شاهنامه این مرد بزرگ معرفی كردند. باید همه ظرفیت های فرهنگی كشور برای معرفی اسطوره های مان فعال شود كه متاسفانه به علت ضعف و وادادگی فرهنگی تصمیم گیران حوزه فرهنگ فیلم سازان مان برای نشان دادن اسطوره ها و شخصیت های ملی و مذهبی هیچ اقدامی نمی كنند.

برخی معتقدند در میان جامعه ذائقه ای برای دیدن چنین فیلم هایی وجود ندارد اما بنده معتقدم وقتی ابعاد شخصیتی و اجتماعی اسطوره هایمان را در قالب هنر به مردم نمی شناسانیم، ذائقه جامعه جور دیگری می گردد و ما مقصریم. بعنوان فردی كه در حوزه فرهنگ فعال هستیم بخش قابل توجهی از ضعف حوزه فرهنگی را از ناحیه متولیان فرهنگی و صدا و سیما می دانم. در كلیپی كه از تعدادی دانش آموز مقطع دبستان در فضای مجازی منتشر گردید این دانش آموزان هیچ شناختی از رستم و اسطوره های شاهنامه را نمی شناختند. این مسئله نشاندهنده ضعف مسؤولان فرهنگی كشور است نه ضعف فرزندان ما. این مسئله را ما نتوانسته ایم در اولویت قرار دهیم و فیلم ساز و انیمیشن ساز، هم آن را در اولویت قرار نمی دهند. وقتی این چنین است، مدل سازی فرهنگی هم در كشور پا نمی گیرد و نتیجه آن كارهای ابتری مثل عروسك های «دارا و ساراست» كه متاسفانه در میان بچه ها پا نگرفت.

چرا عروسك باربی در ایران و سراسر جهان پا گرفت؟ چون در كنار آن كارتون، برچسب و دفتری كه عكس این عروسك را بر خود داشت همراه با هزاران پشیبانی محتوایی دیگر به بازار عرضه شد؛ بنابراین بخشی از ذهن و تعلقات خاطر بچه های ایرانی و بچه های سایر كشورهای جهان نسبت به این شخصیت شكل گرفت و وقتی به مغازه لوازم التحریر فروشی رجوع می كنند «باربی» نخستین انتخاب دختر بچه هایمان است.

ضعف در حوزه مسائل فرهنگی است. اینكه مقام معظم رهبری هم صحبت از تهاجم، ناتو، شبیخون و ولنگاری فرهنگی كردند ناظر بر خارج از مرزها تنها نیست بلكه ناظر به فرهنگ داخلی است.

ایسنا: ممكن است برخی مردم شخصا شهید حججی یا حاج قاسم سلیمانی را بشناسند اما متولیان فرهنگی كشور چه اقداماتی برای شناساندن ابعاد فردی و اجتماعی این شخصیت ها به طیف های مختلف جامعه انجام داده اند؟ اثرگذاری آثار هنری و فرهنگی تولید شده در این زمینه باید معطوف به كدام بخش جامعه باشد؟ آیا این آثار نباید معطوف به شناساندن این شخصیت ها به بخش هایی از جامعه شود كه از نظر عقیدتی و فكری با آنان فاصله دارند؟

پژمانفر: اگر به این گفته رهبری توجه نماییم كه «فرهنگ همچون اكسیژن است» دیگر نمی توان گفت اكسیژن برای بخش هایی از جامعه لازم است و برای سایر بخش ها لازم نیست. اینكه در مسائل فرهنگی فقط به یك گروه اولویت داده شود و به دیگر گروه ها توجه چندانی نشود، درست نیست؛ باید همه بخش ها و آحاد جامعه در همه مسائل فرهنگ به صورت یكپارچه توجه گردد. با مسائل فرهنگی بسیاری مثل میراث گذشته، فرهنگ عمومی، صفات اخلاقی و صدمه های اجتماعی اثرگذار روی فرزندان مان روبرو هستیم كه باید به همه آنها توجه نماییم و اولویت دهیم.

بخش دوم این گفت وگو طی روزهای آینده بر خروجی سایت ایسنا قرار می گیرد.

گفت وگو از خبرنگاران ایسنا هادی فرهنگ زاد


1397/02/18
12:40:46
5.0 / 5
4468
تگهای خبر: ثبت , خدمات , خرید , شهر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۷ بعلاوه ۳
فقط سفر

onlytravel.ir - حقوق مادی و معنوی سایت فقط سفر محفوظ است

فقط سفر

سفر و گردشگری