به داد عمارت جناب آقا برسید!

به داد عمارت جناب آقا برسید!

فقط سفر: از کوچه پس کوچه هایی که بیشتر خانه های قدیمی اش در قرق کارگاه ها و انبارهاست می گذرم تا به عمارت کارت پستالی برسم. از دور، قسمتی از سردر و یک تک درخت کاج خشک شده به من مژده رسیدن می دهند. مقابل یک درِ زهواردررفته ی سبزرنگ می ایستم و این نقطه شروع ماجراست.



پیش از آنکه وارد عمارت شوم نگاهی به حیاط می اندازم، حتی وضعیت درختان هم نسبت به پارینه بدتر شده است. گوشه ای از حیاط به تلی از خاک و تنه درختان خشک شده اختصاص دارد و کنار همان ها می توان باقی مانده مجسمه های سنگی شکسته شده ی عمارت را دید. آنطرف تر مرغ، خروس و اردک های آقای سرایدار دانه می خورند و درست پشت سر آنها گلخانه با شیشه های شکسته نظرم را جلب می کند.

اوضاع زیرزمین هم تعریفی ندارد. درست زیرِ اتاق پروانه ای در زیرزمین ایستاده ام. پوشش قسمتی از سقف ریخته و تیرک های چوبی به چشم می آیند و کافی است یک نفر آن بالا با خیال تماشای پروانه های سقف درحال قدم زدن باشد که تو این پایین احساس ترس کنی که مبادا سقف بر سرت هوار شود.



هر سال دریغ از پارسال؛ این شبیه ترین و ملموس ترین ضرب المثلی است که با دیدن باردیگر خانه مستوفی الممالک به ذهن کسانی می رسد که قبلا هم از آن دیدن کرده اند. درست یک سال قبل بود که برای نخستین بار پا به خانه ی پروانه ای گذاشتم. وضعیتش تعریفی نداشت اما اساسا از امسال که پروانه های سقف اتاق شاه نشینش درحال افتادن بودند، بهتر بود. شاید هم وقت رهایی رسیده است تا یک به یک با خیال پرواز از سقف این خانه ۱۲۸ ساله جدا شوند؛ غافل از این که مقصد بعدی، زمین خاکی و سرد اتاق است. باقی بخش ها هم تعریفی ندارد. همان ابتدا که وارد عمارت می شوی بالای یکی از سرستون ها کبوتری لانه درست کرده، روی کاشی های لق که راه می روی صدایشان در سکوت خانه می پیچد، سقف دوتا از اتاق ها درحال ریزش است و جای یادگاری نویسی های گروههای فیلمبرداری بر تن خسته عمارت به تو دهن کجی می کند. البته حیاط و زیرزمین هم وضع بهتری ندارند.



میرزا حسن مستوفی الممالک کیست؟

حسن مستوفی در سال ۱۲۵۴ ه. ش به دنیا آمد. پدر او میرزا یوسف آشتیانی نیز از رجال قاجار، مستوفی الممالک و صدرالاعظم بود که از طرف ناصرالدین شاه با عنوان «جنابِ آقا» خطاب می شد. از آنجائیکه میرزا حسن در سن ۱۲ سالگی پدرش را از دست داد، لقب آقا و شغل پدر (مستوفی الممالکی یا همان وزیر دارایی امروز) را بصورت موروثی از آنِ خود کرد. وی در این سن وارد خدمات دیوانی شد و در مقام مستوفی الممالک، ریاست کل مالیه ایران را برعهده گرفت. وی در سن ۲۶ سالگی به اروپا رفت و فرصتی پیدا کرد تا با نظام های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اروپا آشنا شود و در عین حال برای پذیرش مسئولیت در دوران بعد از مشروطه آمادگی لازم را پیدا کند. او بعد از برقراری نظام مشروطه و در فاصله سالهای ۱۲۸۶ تا ۱۳۰۶ خورشیدی در ادوار مختلف مجلس شورای ملی به نمایندگی مردم تهران برگزیده شد.

این خانواده که نقش مهمی در تاریخ ایران دارند، مالک اراضی وسیعی در تهران و شمیران و شکل دهنده برخی محلات شهر مانند حسن آباد، یوسف آباد، بهجت آباد و ده ونک بودند و موقوفات مهمی را در شهر تهران از خود به جا گذاشتند که همچون آنها می توان به قلعه ارامنه، کلیسای میناس مقدس و قسمتی از زمینهای دانشگاه الزهرا در محدوده ونک اشاره نمود.

داستان این خانه اما از سال ۱۲۷۳ ه. ش یعنی در آخرین سالهای سلطنت ناصرالدین شاه شروع شد؛ خانه ای که توسط میراز حسن مستوفی در باغ پدری و در جبهه جنوبی چال حصار و در پهنه میانی محله سنگلج ساخته شد. این باغ که مساحت بمراتب بیشتری داشت، بعد از فوت میرزا حسن، تفکیک و بخش هایی از آن به فروش رسید و فقط عمارت اصلی در یک زمین حدودا ۱۶۰۰ متری باقی ماند تا این که سرانجام در دوم اردیبهشت سال ۱۳۵۶ این خانه در لیست آثار ملی کشور به ثبت رسید. در دهه ۷۰ هم شرکت پست با هدف تبدیل این بنا به موزه، این اثر تاریخی را از ورثه آقای مستوفی خریداری کرد اما نزدیک به سه دهه است که این عمارت به حال خود رها شده و هر روز وضعیت آن نسبت به روز قبل بدلیل عدم رسیدگی، بدتر می شود.



و داستان این روزهای خانه ی پروانه ای

داستان مهجوریِ این خانه تا اوایل تابستان سال ۱۳۹۷ ادامه داشت. درست در همین ایام بود که محمدجواد آذری جهرمی - وزیر سابق ارتباطات - متوجه شد این خانه ی ازرشمند متعلق به وزارتخانه متبوعش است و بسرعت دستور رسیدگی به وضعیت خانه را داد. او با انتشار پستی در صفحه اینستاگرامش آگاهی داده بود: «طرح احیای خانه تاریخی مستوفی الممالک آغاز شد و مقرر است به یک مرکز فرهنگی تبدیل شود»؛ وعده ای که البته هیچ وقت محقق نشد!

با انتشار این پست و بدنبال برگزاری نشست خبری وزیر جوان با متخصصان و فعالان میراث فرهنگی کم کم بیم ها به امید تبدیل شدند که بالاخره صدای تخریب این عمارت به گوش مسئولین رسیده است. با این مطلبِ وزیر ارتباطات اولین قدم ها برای عملی شدن قولِ آقای وزیر برداشته شد و در اولین اقدام، این عمارت برای احیا از بخش پست به مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارتخانه که مدیرکل آن یکی از فعالانِ قدیمی میراث فرهنگی بود واگذار شد. تا پیش از این اتفاق خانه مستوفی شاهد حضور گروههای فیلمبرداری مختلفی همچون «دلشدگان»، «شهرزاد»، «خوب بد جلف» و این تازگی ها سریال «از یادها رفته» بود؛ گروه هایی که به دلخواه خود تغییراتی در بنا ایجاد می کردند؛ تغییراتی از زدن رنگ قرمز به دیوارهای این عمارت خسته تا صورتی کردن ایوان پشتی عمارت، چسباندن پارچه به جداره بیرونی و....



اما این خیال خوش هم دوام چندانی نداشت. آذری جهرمی که تاکید کرده بود «برای بازسازی و ترمیم و تعریف کاربری جدید خانه مستوفی الممالک به عنوان یکی از ارزش های تاریخی مصمم هستیم» به زودی وعده خودرا از یاد برد. یک سال پس از وعده های طلایی او یعنی در بهار ۱۳۹۸ بود که علی بختیار - رئیس وقت فراکسیون پاسخگو در مجلس شورای اسلامی - با شنیدن خبرهایی از وضعیت نامطلوب خانه، تصمیم به بازدید از آن گرفت اما این بازدید هم سرانجام خوشی برای خانه به دنبال نداشت.

در این میان اعضای شورای شهر سابق هم مراتب اعتراض خودرا نسبت به وضعیت این خانه در دل بافت تاریخی تهران عنوان می کردند اما گویی گوش شنوایی برای شنیدن ضجه های این عمارت نبود. با رسیدن به روزهای پایانی دولت قبل، باردیگر تلاش هایی برای معطوف سازی توجه ها به این خانه از طرف فعالان فرهنگی شکل گرفت تا شاید قبل از اتمام دولت بتوان کاری برای خانه کرد اما این اقدامات هم راه به جایی نبرد و در نهایت پیشنهاد جذب سرمایه گذار بخش خصوصی برای مرمت و احیای این بنا از طرف حجت نظری عضو کمیسیون فرهنگی و اجتماعی وقت شورای شهر تهران در مرداد ۱۴۰۰ عنوان شد که این طرح هم تا حالا بی ثمر مانده است.



البته ناگفته نماند که در همان ایام پیشنهاد تغییر تملک خانه از وزارت ارتباطات به وزارت میراث فرهنگی از طرف آذری جهرمی به مونسان وزیر وقت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری داده شده بود اما او درخواست کرده بود تا خانه همچنان در اختیار وزارت ارتباطات بماند.

این روزها اما در هیاهو و شلوغی کوچه پس کوچه های منتهی به بازار بزرگ تهران و زیر گوش ارگ سلطنتی کاخ گلستان، بقایای عمارت یکی از دولتمردان بزرگ قاجار و پهلوی مرگ تدریجی را به خود می بیند؛ عمارتی که این اواخر بجای آنکه مسئولان و مرمتگران درحال رفت وآمد به آن باشند شاهد حضور گاه و بی گاه تورهای تهران گردی یا عکاسان مدلینگ است؛ عمارتی کم نظیر که هرچند سخت اما در قلب تاریخی پایتخت نفس می کشد و فعلا سرپا مانده تا شاید روزهای بهتری در انتظارش باشد.





منبع:

1401/02/04
10:03:36
5.0 / 5
414
تگهای خبر: پایتخت , ثبت , خانواده , خدمات
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۵ بعلاوه ۲
فقط سفر

onlytravel.ir - حقوق مادی و معنوی سایت فقط سفر محفوظ است

فقط سفر

سفر و گردشگری